loading...

زینمات

عنصر مهمی از غافلگیری در تجربه دیوید از بخشیدن وجود داشت. از خدا خواست که گناهانش را بشوید و پاکش کند. به نوعی، بخشیده شدن نباید ما را شگفت زده کند. ما هرگز نباید تعجب کنیم که خداوند به قول خود عمل می کند. در اول یوحنا 1 : 9 ، خدا به ما می گوید که اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او صادقانه گناهان ما را خواهد بخشید. خدا به وعده های خود عمل می کند، اما مردم این کار را نمی کنند. خدا خدای عهد است و ما عهد شکنیم.
اما اگر از منظر دیگری بیان کنیم، باید هر بار که گناهانمان بخشیده شد، تعجب کرد و هرگز نباید رحمت و بخشش خداوند را بدیهی تلقی کنیم، هرچند فرهنگی که در آن زندگی می کنیم به گونه ای است که رحمت خدا را می پذیریم و بخشش امری بدیهی است. این چیز وحشتناکی است که لطف خدا را بدیهی بدانیم. من گاهی از دانشجویان، طلاب و اساتید حوزه علمیه سؤالی می‌پرسم: «آیا خداوند وظیفه‌ای دارد که ما را دوست داشته باشد؟ آیا باید گناهان را ببخشد و لطف کند؟» آنها همیشه بارها و بارها تأکید می‌کنند که «البته، چون خداوند متعال است». طبیعت عشق است و خدا عشق است، اگر عشق را آشکار نکند، خدا نیست، اگر خدا خداست، باید مهربان باشد!»
آیا او واقعاً باید رحم کند؟ اگر خدا باید رحم کند، دیگر رحمت او داوطلبانه داده نمی شود، بلکه به مسئولیت او تبدیل می شود. اگر وظيفه او باشد، رحمت از رحمت خارج مي شود و عدل مي شود. خداوند هرگز نیازی به رحمت نداشته است. به محض اینکه به مسئولیت خداوند در رحمت فکر می کنیم باید چراغ قرمزی در ذهنمان روشن شود که دیگر به فکر رحمت نیستیم بلکه به عدالت فکر می کنیم و کافی نیست که «لطف شگفت انگیز» را بخوانیم. نیاز به شگفتی مستمر از لطف خدا وجود دارد.
تشکر تعریف
نماز باید شامل شکر و حمد باشد شکر باید جزء لاینفک عریضه ما باشد وگرنه شکر شکر واقعی نیست. کتاب مقدس به ما می گوید که تمام خواسته های خود را با شکرگزاری به خدا بیاوریم و خدا و همه فیض های او را با شکرگزاری تصدیق کنیم. مزمور 103 : 2 داوود ستایش کرد: " ای دل من خداوند را برکت ده و همه خوبی های او را فراموش مکن ."
ناسپاسی امری جدی است و کتاب مقدس در بسیاری از جاها در مورد آن تعلیم می دهد و فقدان قدردانی از خصوصیات غیریهودیان و مرتدان است. پولس در رومیان 1:21 توجه ما را به دو گناه اصلی غیریهودیان جلب می‌کند: « زیرا با اینکه خدا را می‌شناختند، نه او را به عنوان خدا جلال می‌دادند و نه او را شکر می‌کردند.» جلال و شکرگزاری متفاوت هستند، اما از هم جدا نیستند. وقتی مردم خدا را شکر می کنند، خدا تسبیح می شود و در غیر این صورت، خدا خوار می شود. به معنای عالی، همه ما هستیم، ما وجود داریم، به لطف خالق خود. تشکر نکردن از او و نادیده گرفتن او به معنای بالا بردن خود و تحقیر اوست.
ما باید غیریهودی را از مرتد تشخیص دهیم، غیریهودی هرگز پا بر آستانه خانه ایمان نگذاشته است، او با جماعت عهد خدا بیگانه است که ویژگی آن بت پرستی و ناسپاسی است. ترک کلیسا به افرادی اطلاق می شود که وارد کلیسا شده اند و به اعضای کلیسا تبدیل شده اند، اما بعداً به ترک کلیسا برای انجام زندگی دنیوی اعتراض می کنند. این گونه افراد «گذشته را فراموش می کنند» و حافظه بسیار بدی دارند.
داستان ملاقات عیسی با ده جذامی از اهمیت شکرگزاری سخن می گوید (لوقا 17 : 11-19 ). واعظان نمی دانند که در مورد این قطعه عیسی که ده جذامی را شفا می دهد، چند خطبه موعظه شده است و تأکید بر شکرگزاری است. بیشتر آنها تأکید می کردند که عیسی ده نفر را شفا داد، اما فقط یکی از آنها سپاسگزار بود. تنها نظر مؤدبانه ای که می توانم برای این نوع موعظه پیدا کنم این است: سر و صدا کردن.
افرادی که در گذشته به این بیماری مبتلا بوده اند هر روز باید با بدبختی و ناامیدی روبرو شوند. غیرقابل تصور است که بگوییم چنین بیمار بدون شکرگزاری فوراً شفا می یابد. اگر هیتلر یکی از آنها بود، سپاسگزار بود.
نکته کلیدی در این داستان قدردانی نیست، قدردانی است. احساس قدردانی در قلبت یک چیز است، ابراز آن چیز دیگری. همه جذامیان از خانواده و دوستان جدا هستند. شفای فوری یعنی رهایی از تبعید. می‌توانیم تصور کنیم که چقدر به وجد آمده‌اند و با عجله به خانه می‌روند تا دوباره با همسران و فرزندان خود جمع شوند و خبر خوب شفای خود را گزارش دهند. چه کسی می تواند بدون قدردانی باشد؟ اما فقط یکی از آنها رفتن به خانه را به تعویق انداخت و آمد تا تشکر کند. لوقا 17 گزارش می دهد: "یکی از آنها دید که شفا یافته است، و بازگشت تا خدا را با صدای بلند جلال دهد، و به پای عیسی افتاد تا از او تشکر کند، زیرا او سامری بود" (لوقا 17 : 15 تا 16 ). ، با خط برجسته توسط نویسنده اضافه شده است).
همه دعاهای ما باید شامل شکر باشد و همه ما باید مانند جذامی باشیم، مکث کنیم، برگردیم و خدا را شکر کنیم. ما آنقدر به خدا مدیونیم که هیچ وقت برای تشکر از او کم نخواهیم شد.
فراموشی فیض خدا نیز از ویژگی های مسیحیان جسمانی است که آنچه را که احساس می کنند انجام می دهند. چنین افرادی بیشتر مستعد یک ترن هوایی از زندگی معنوی هستند، جایی که امروز در اوج شادی هستند و فردا در آغوش افسردگی فرو می روند. زمانی که او در اوج بود، احساس نشئه ای از بودن با خدا داشت، اما وقتی در تنگنای ناامیدی فرو رفت، آن حضور از بین رفت. او از نعمت به نعمت دیگر زندگی می کند، از کمبود حافظه رنج می برد، او برای همیشه در مقابل چشمانش زندگی می کند و فقط می داند که "حال" را بچشد و آنچه را که خداوند در گذشته برای او انجام داده فراموش کند. اطاعت و خدمت او تنها به این بستگی دارد که او چه مقدار از آخرین خاطره خود از نعمت خدا دارد.
اگر خدا دیگر اجازه ندهد ما در طول زندگی جلال خود را ببینیم، اگر از اجابت دعاهای ما دست بردارد، اگر غنائز فیض خود را به ما ندهد، ما همچنان تا پایان عمر مسئولیم. او را به خاطر همه آنچه که داده است ستایش کنید. ما ما آنقدر برکت داشته‌ایم که هر روز از او تشکر کنیم، اما خدا همچنان همیشه به ما برکت می‌دهد.
درخواست دعا
یک بار یکی از من پرسید: "با وجود این همه مردم در جهان که گرسنه هستند، آیا این اشتباه است که من برای یک فرش در اتاق نشیمن دعا کنم؟" اما خدایی که از گرسنگان مراقبت می کند همان خدایی است که از زنده های خالی مراقبت می کند. اتاق آنچه برای ما مهم است ممکن است برای خدا هم مهم باشد و اگر نمی دانیم در نماز چه اولویتی داشته باشیم باید به خدا بگوییم. یعقوب 1 : 5 می‌گوید: « اگر یکی از شما فاقد خرد است، از خدا بخواهد که بدون ملامت به همه می‌دهد و به او داده خواهد شد .» لغت یونانی برای سرزنش نکردن در لغت به معنای «در صورت خود پرتاب نشدن» است. در هر صورت، تا زمانی که ما خالصانه به دنبال اراده او هستیم، نباید از سرزنش خداوند هراس داشته باشیم. هیچ چیز آنقدر بزرگ یا کوچک نیست که بتوانیم در دعا دهان خود را به روی خدا باز کنیم، به شرطی که بدانیم خلاف اراده وحی خدا نیست. اگر دعا کنیم که خداوند ما را بر دزدان چیره کند، آشکارا در اشتباهیم. ما هرگز نباید خدا را امتحان کنیم، همانطور که مردی را در یک مصاحبه تلویزیونی دیدیم که ادعا کرد با خدا عهد بست که اگر خدا به فاحشه خانه اش برکت دهد، تا آخر عمر به خدا خدمت کند. تا زمانی که دعاهای ما در تضاد مستقیم با اراده خداوند که به طور مسلم در کلام او نازل شده باشد، نباشد، و اگر دعاهای ما مملو از شکرگزاری از خداوند باشد، در مورد آنچه ما می خواهیم هیچ چیز غیرقانونی وجود ندارد.
اما اگر خداوند دعای ما را مستجاب نکند چه؟ گاهی اوقات احساس می کنیم که نماز ما توانایی شکستن سقف را ندارد. انگار خدا اصلاً خواهش ما را نشنیده، انگار خدا نسبت به خواهش های جدی ما بی تفاوت و بی تفاوت بوده است. چرا ما از این احساس ناراحتیم؟
گاهی اوقات وقتی دعا می کنیم به دلایل مختلف احساس ناامیدی می کنیم. حال اجازه دهید در مورد برخی از موارد مهمتر صحبت کنم:
1. نماز ما خیلی کلی است

هنگامی که ما به طور کلی دعا نمی کنیم، زمانی که دعای ما به وضوح و به وضوح توسط خداوند شنیده می شود، احساس لذت برای ما دشوار است. اگر از خدا بخواهیم که «همه در دنیا را برکت دهد» یا «همه را در این شهر ببخشد»، «دیدن» مستجاب شدن یا نشدن دعا را مشکل می‌کند. اما اگر همه نمازها غیر هدف باشد، این دعاها هم هدف خاصی ندارند.

2. ما علناً با خدا مخالفت می کنیم

اگر رابطه ما با خدا ناهماهنگ باشد یا آشکارا مخالف خدا باشد، به سختی می توانیم انتظار داشته باشیم که خداوند دعای ما را مستجاب کند.خداوند از کسانی که او را دوست دارند و به دنبال انجام اراده او هستند خشنود است، بنابراین ترس داشتن بسیار مهم است. خدا در نماز

3. ما اغلب بی تاب هستیم

وقتی برای «صبر» دعا می‌کنم، اغلب فکر می‌کنم «حالا آن را به من بده». اغلب جدی ترین دعاهای ما سال ها طول می کشد تا محقق شود. اعمال خدا به ندرت عجله دارند، و وفاداری ما به خدا اغلب به پاسخ فوری خدا به ما بستگی دارد. اگر خدا منتظر باشد، بی تابی ما می تواند به سرعت به ناامیدی و افسردگی تبدیل شود. ما باید صبر را بیاموزیم و از خدا بخواهیم که آرامش خود را به ما عطا کند.

4. حافظه ما خیلی بد است

فراموش کردن موهبت‌ها و مواهبی که دست خدا به ما داده است آسان است و مرتدان یک ویژگی دارند و آن اینکه در یک چشم به هم زدن لطف خدا را فراموش می‌کنند. یک قدیس با یادآوری هدیه خداوند، برای حفظ ایمان خود به هر ساعت برکت نیاز ندارد.

خدا واقعاً به ما لطف دارد، اما حتی اگر دیگر هیچ سودی به ما نرسد، باید بتوانیم از آنچه خدا به ما داده است، خوشحال باشیم. قبل از اینکه برای دعا نزد خدا بروید یادتان باشد که اگر از او نان بخواهید هرگز به شما سنگ نخواهد داد.



باب 5 چه چیزی را در نماز نهی کنیم

در کتاب مقدس موارد بسیار کمی در مورد آنچه باید در نماز ممنوع شود وجود دارد. مزمور 66:18 داوود نوشت: " اگر در قلبم گناهی باشد، خداوند نخواهد شنید ." متن عبری را می توان به این صورت ترجمه کرد: " اگر در قلبم گناهی داشته باشم، خداوند نخواهد شنید ."

داوود در اینجا شرطی را قرار داد، یعنی چه دعایی بی اثر است و خداوند گوش نمی دهد. کلمه عبری "توجه" به معنای "دیدن" است، به این معنی که اگر به زندگی خود نگاه کنم و گناه را ببینم و به آن زمینه ایجاد کنم، چنین دعاهایی بیهوده است.

آیا این بدان معناست که اگر در زندگی ما گناه باشد، خداوند به دعای ما گوش نمی دهد؟ نه اگر چنین است، همه دعاها بیهوده است. اما اگر دلهایمان سخت شود و به گناهان خود اعتراف نکنیم و توبه نکنیم، نه تنها دعاهایمان بی اثر می شود، بلکه دعاهایمان کفرآمیز خداست.

پادشاه داوود در مزمور 66 به خود یادآوری کرد که گاهی دعا گناهی مغرور، متکبرانه و مکروه در برابر خدای قادر متعال است. هفده آیه در این مزمور شادی و ستایش را برای کارهای بزرگی که خداوند انجام داده است، توصیف می کند. اما ناگهان یادآوری شد که کل این دعا می تواند به نتیجه ای کاملاً متضاد تبدیل شود. در اینجا به اهمیت نگرش صحیح هنگام نزدیک شدن به خدا در نماز هشدار داده می شود. اگر چیزی بدتر از نماز نخواندن باشد، این است که نماز را به صورت معمولی و بی احتیاطی بخواند.

این مشکل نگرش در جای دیگری از کتاب مقدس ذکر شده است، مزمور 109 : 7 می گوید: دعای بدکاران تبدیل به گناه می شود . یوحنا 9:31 به طور خاص بیان می کند که خدا به گناهکاران گوش نمی دهد . امثال 15:29 می گوید: " خداوند از شریر دور است، اما دعای عادلان را می شنود ." امثال 28 : 9 می گوید که دعای کسی که از قانون سرپیچی می کند و تخلف می کند، مکروه است. این گونه دعاها نزد خداوند منفور و مکروه است.

یعقوب به ما می گوید که دعاهای صالحان بسیار مؤثر است. اما می ترسم در زندگی روزمره عادل نباشیم. درست است که ما تحت پوشش عدالت مسیح هستیم، و وقتی خدا موقعیت ما را می بیند ما عادل هستیم، با این حال گفتار و اعمال واقعی ما در مسیح متأسفانه ناسازگار و به طرز تاسف باری فاقد صلاحیت است.

متکلمان، گاهی بر اساس آنچه کتاب مقدس می گوید، و گاهی بر اساس چیزی که مستقیماً در کتاب مقدس بیان نشده است، یک مفهوم را شکل می دهند و تعریف می کنند. در اینجا چیزی که مزمور سرا نمی گوید این است که اگر گناه کند خدا دعای او را نمی شنود و نمی گوید اگر در دلش گناه باشد خداوند دعایش را نمی شنود. داوود همیشه در مزامیر به گناهان خود اعتراف کرد و می دانیم که او نگفته است که فقط افراد مقدس می توانند دعا کنند. وگرنه هیچ کس صلاحیت نماز را نداشته است. در واقع شرط ورود انسان به ملکوت خدا گناهکار است. عیسی گفت که نیامده تا عادلان را بخواند، بلکه گناهکاران را به توبه دعوت کند. از الگویی که دعای خداوند به ما می دهد، می دانیم که اعتراف بخشی جدایی ناپذیر از دعا است، و اول یوحنا 1 : 9 می گوید که هر که اعتراف نکند بخشیده نمی شود.

یکی از معلمان سابق من، دکتر جرسونا، یک بار در جلسه ای گفت که او زنی را رهبری می کرد که به او اعلام کرد که بیست سال است که گناه نکرده است. دکتر GESENNA گفت که برای او متاسف است، زیرا آنچه او گفت فقط به این معنی است که او 20 سال است که دعا نکرده است، حداقل نه به روشی که خداوند عیسی به ما گفته است.

من پیشنهاد نمی کنم که هر چه بیشتر گناه کنیم صلاحیت بیشتری برای دعا کردن داریم. این یک اشتباه آشکار است

در نتیجه. اما اعتراف به گناهان و درخواست از خدا برای بخشش گناهان و بخشش «بدهی‌های» ما، بخشی جدایی ناپذیر از فهرست دعاهای خود خداوند است. در واقع، هر چه بیشتر خداپسندتر باشیم، خالصانه تر تلاش می کنیم تا گناه نکنیم و با دردناکی گناه خود را می شناسیم. خیلی شبیه تجربه بالا رفتن از کوه بود، هر چه به کوه نزدیکتر می شدیم کوه بزرگتر به نظر می رسید. می‌توانیم از «داستان شاهزاده خانم و نخود» استفاده کنیم تا نشان دهیم که شاهزاده خانم برای مدتی دور بود و وقتی برگشت، خیلی‌ها می‌خواستند جعل او باشند. برای اینکه ثابت شود شاهزاده خانم سلطنتی واقعی کیست، آزمایشی در دربار ابداع شد که در آن تعدادی تشک با یک نخود کوچک در آن چیده شده بود. در نتیجه همه پرنسس های قلابی متوجه لوبیا نشدند، فقط شاهزاده خانم واقعی وقتی دراز کشید احساس ناراحتی می کرد، چون لوبیا کوچولو را حس می کرد، او به آن لوبیای کوچولو بسیار حساس بود.

معنای این داستان باید برای مسیحیان روشن باشد، وقتی چنین حساسیتی نسبت به گناه داریم، حساسیت سلطنتی داریم. هر چه به خدا نزدیکتر باشیم، کوچکترین گناه در ما عمیقاً آزار دهنده است.

عنصر مهمی از غافلگیری در تجربه دیوید از بخشیدن وجود داشت. از خدا خواست که گناهانش را بشوید و پاکش کند. به نوعی، بخشیده شدن نباید ما را شگفت زده کند. ما هرگز نباید تعجب کنیم که خداوند به قول خود عمل می کند. در اول یوحنا 1 : 9 ، خدا به ما می گوید که اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او صادقانه گناهان ما را خواهد بخشید. خدا به وعده های خود عمل می کند، اما مردم این کار را نمی کنند. خدا خدای عهد است و ما عهد شکنیم.
اما اگر از منظر دیگری بیان کنیم، باید هر بار که گناهانمان بخشیده شد، تعجب کرد و هرگز نباید رحمت و بخشش خداوند را بدیهی تلقی کنیم، هرچند فرهنگی که در آن زندگی می کنیم به گونه ای است که رحمت خدا را می پذیریم و بخشش امری بدیهی است. این چیز وحشتناکی است که لطف خدا را بدیهی بدانیم. من گاهی از دانشجویان، طلاب و اساتید حوزه علمیه سؤالی می‌پرسم: «آیا خداوند وظیفه‌ای دارد که ما را دوست داشته باشد؟ آیا باید گناهان را ببخشد و لطف کند؟» آنها همیشه بارها و بارها تأکید می‌کنند که «البته، چون خداوند متعال است». طبیعت عشق است و خدا عشق است، اگر عشق را آشکار نکند، خدا نیست، اگر خدا خداست، باید مهربان باشد!»
آیا او واقعاً باید رحم کند؟ اگر خدا باید رحم کند، دیگر رحمت او داوطلبانه داده نمی شود، بلکه به مسئولیت او تبدیل می شود. اگر وظيفه او باشد، رحمت از رحمت خارج مي شود و عدل مي شود. خداوند هرگز نیازی به رحمت نداشته است. به محض اینکه به مسئولیت خداوند در رحمت فکر می کنیم باید چراغ قرمزی در ذهنمان روشن شود که دیگر به فکر رحمت نیستیم بلکه به عدالت فکر می کنیم و کافی نیست که «لطف شگفت انگیز» را بخوانیم. نیاز به شگفتی مستمر از لطف خدا وجود دارد.
تشکر تعریف
نماز باید شامل شکر و حمد باشد شکر باید جزء لاینفک عریضه ما باشد وگرنه شکر شکر واقعی نیست. کتاب مقدس به ما می گوید که تمام خواسته های خود را با شکرگزاری به خدا بیاوریم و خدا و همه فیض های او را با شکرگزاری تصدیق کنیم. مزمور 103 : 2 داوود ستایش کرد: " ای دل من خداوند را برکت ده و همه خوبی های او را فراموش مکن ."
ناسپاسی امری جدی است و کتاب مقدس در بسیاری از جاها در مورد آن تعلیم می دهد و فقدان قدردانی از خصوصیات غیریهودیان و مرتدان است. پولس در رومیان 1:21 توجه ما را به دو گناه اصلی غیریهودیان جلب می‌کند: « زیرا با اینکه خدا را می‌شناختند، نه او را به عنوان خدا جلال می‌دادند و نه او را شکر می‌کردند.» جلال و شکرگزاری متفاوت هستند، اما از هم جدا نیستند. وقتی مردم خدا را شکر می کنند، خدا تسبیح می شود و در غیر این صورت، خدا خوار می شود. به معنای عالی، همه ما هستیم، ما وجود داریم، به لطف خالق خود. تشکر نکردن از او و نادیده گرفتن او به معنای بالا بردن خود و تحقیر اوست.
ما باید غیریهودی را از مرتد تشخیص دهیم، غیریهودی هرگز پا بر آستانه خانه ایمان نگذاشته است، او با جماعت عهد خدا بیگانه است که ویژگی آن بت پرستی و ناسپاسی است. ترک کلیسا به افرادی اطلاق می شود که وارد کلیسا شده اند و به اعضای کلیسا تبدیل شده اند، اما بعداً به ترک کلیسا برای انجام زندگی دنیوی اعتراض می کنند. این گونه افراد «گذشته را فراموش می کنند» و حافظه بسیار بدی دارند.
داستان ملاقات عیسی با ده جذامی از اهمیت شکرگزاری سخن می گوید (لوقا 17 : 11-19 ). واعظان نمی دانند که در مورد این قطعه عیسی که ده جذامی را شفا می دهد، چند خطبه موعظه شده است و تأکید بر شکرگزاری است. بیشتر آنها تأکید می کردند که عیسی ده نفر را شفا داد، اما فقط یکی از آنها سپاسگزار بود. تنها نظر مؤدبانه ای که می توانم برای این نوع موعظه پیدا کنم این است: سر و صدا کردن.
افرادی که در گذشته به این بیماری مبتلا بوده اند هر روز باید با بدبختی و ناامیدی روبرو شوند. غیرقابل تصور است که بگوییم چنین بیمار بدون شکرگزاری فوراً شفا می یابد. اگر هیتلر یکی از آنها بود، سپاسگزار بود.
نکته کلیدی در این داستان قدردانی نیست، قدردانی است. احساس قدردانی در قلبت یک چیز است، ابراز آن چیز دیگری. همه جذامیان از خانواده و دوستان جدا هستند. شفای فوری یعنی رهایی از تبعید. می‌توانیم تصور کنیم که چقدر به وجد آمده‌اند و با عجله به خانه می‌روند تا دوباره با همسران و فرزندان خود جمع شوند و خبر خوب شفای خود را گزارش دهند. چه کسی می تواند بدون قدردانی باشد؟ اما فقط یکی از آنها رفتن به خانه را به تعویق انداخت و آمد تا تشکر کند. لوقا 17 گزارش می دهد: "یکی از آنها دید که شفا یافته است، و بازگشت تا خدا را با صدای بلند جلال دهد، و به پای عیسی افتاد تا از او تشکر کند، زیرا او سامری بود" (لوقا 17 : 15 تا 16 ). ، با خط برجسته توسط نویسنده اضافه شده است).
همه دعاهای ما باید شامل شکر باشد و همه ما باید مانند جذامی باشیم، مکث کنیم، برگردیم و خدا را شکر کنیم. ما آنقدر به خدا مدیونیم که هیچ وقت برای تشکر از او کم نخواهیم شد.
فراموشی فیض خدا نیز از ویژگی های مسیحیان جسمانی است که آنچه را که احساس می کنند انجام می دهند. چنین افرادی بیشتر مستعد یک ترن هوایی از زندگی معنوی هستند، جایی که امروز در اوج شادی هستند و فردا در آغوش افسردگی فرو می روند. زمانی که او در اوج بود، احساس نشئه ای از بودن با خدا داشت، اما وقتی در تنگنای ناامیدی فرو رفت، آن حضور از بین رفت. او از نعمت به نعمت دیگر زندگی می کند، از کمبود حافظه رنج می برد، او برای همیشه در مقابل چشمانش زندگی می کند و فقط می داند که "حال" را بچشد و آنچه را که خداوند در گذشته برای او انجام داده فراموش کند. اطاعت و خدمت او تنها به این بستگی دارد که او چه مقدار از آخرین خاطره خود از نعمت خدا دارد.
اگر خدا دیگر اجازه ندهد ما در طول زندگی جلال خود را ببینیم، اگر از اجابت دعاهای ما دست بردارد، اگر غنائز فیض خود را به ما ندهد، ما همچنان تا پایان عمر مسئولیم. او را به خاطر همه آنچه که داده است ستایش کنید. ما ما آنقدر برکت داشته‌ایم که هر روز از او تشکر کنیم، اما خدا همچنان همیشه به ما برکت می‌دهد.
درخواست دعا
یک بار یکی از من پرسید: "با وجود این همه مردم در جهان که گرسنه هستند، آیا این اشتباه است که من برای یک فرش در اتاق نشیمن دعا کنم؟" اما خدایی که از گرسنگان مراقبت می کند همان خدایی است که از زنده های خالی مراقبت می کند. اتاق آنچه برای ما مهم است ممکن است برای خدا هم مهم باشد و اگر نمی دانیم در نماز چه اولویتی داشته باشیم باید به خدا بگوییم. یعقوب 1 : 5 می‌گوید: « اگر یکی از شما فاقد خرد است، از خدا بخواهد که بدون ملامت به همه می‌دهد و به او داده خواهد شد .» لغت یونانی برای سرزنش نکردن در لغت به معنای «در صورت خود پرتاب نشدن» است. در هر صورت، تا زمانی که ما خالصانه به دنبال اراده او هستیم، نباید از سرزنش خداوند هراس داشته باشیم. هیچ چیز آنقدر بزرگ یا کوچک نیست که بتوانیم در دعا دهان خود را به روی خدا باز کنیم، به شرطی که بدانیم خلاف اراده وحی خدا نیست. اگر دعا کنیم که خداوند ما را بر دزدان چیره کند، آشکارا در اشتباهیم. ما هرگز نباید خدا را امتحان کنیم، همانطور که مردی را در یک مصاحبه تلویزیونی دیدیم که ادعا کرد با خدا عهد بست که اگر خدا به فاحشه خانه اش برکت دهد، تا آخر عمر به خدا خدمت کند. تا زمانی که دعاهای ما در تضاد مستقیم با اراده خداوند که به طور مسلم در کلام او نازل شده باشد، نباشد، و اگر دعاهای ما مملو از شکرگزاری از خداوند باشد، در مورد آنچه ما می خواهیم هیچ چیز غیرقانونی وجود ندارد.
اما اگر خداوند دعای ما را مستجاب نکند چه؟ گاهی اوقات احساس می کنیم که نماز ما توانایی شکستن سقف را ندارد. انگار خدا اصلاً خواهش ما را نشنیده، انگار خدا نسبت به خواهش های جدی ما بی تفاوت و بی تفاوت بوده است. چرا ما از این احساس ناراحتیم؟
گاهی اوقات وقتی دعا می کنیم به دلایل مختلف احساس ناامیدی می کنیم. حال اجازه دهید در مورد برخی از موارد مهمتر صحبت کنم:
1. نماز ما خیلی کلی است

هنگامی که ما به طور کلی دعا نمی کنیم، زمانی که دعای ما به وضوح و به وضوح توسط خداوند شنیده می شود، احساس لذت برای ما دشوار است. اگر از خدا بخواهیم که «همه در دنیا را برکت دهد» یا «همه را در این شهر ببخشد»، «دیدن» مستجاب شدن یا نشدن دعا را مشکل می‌کند. اما اگر همه نمازها غیر هدف باشد، این دعاها هم هدف خاصی ندارند.

2. ما علناً با خدا مخالفت می کنیم

اگر رابطه ما با خدا ناهماهنگ باشد یا آشکارا مخالف خدا باشد، به سختی می توانیم انتظار داشته باشیم که خداوند دعای ما را مستجاب کند.خداوند از کسانی که او را دوست دارند و به دنبال انجام اراده او هستند خشنود است، بنابراین ترس داشتن بسیار مهم است. خدا در نماز

3. ما اغلب بی تاب هستیم

وقتی برای «صبر» دعا می‌کنم، اغلب فکر می‌کنم «حالا آن را به من بده». اغلب جدی ترین دعاهای ما سال ها طول می کشد تا محقق شود. اعمال خدا به ندرت عجله دارند، و وفاداری ما به خدا اغلب به پاسخ فوری خدا به ما بستگی دارد. اگر خدا منتظر باشد، بی تابی ما می تواند به سرعت به ناامیدی و افسردگی تبدیل شود. ما باید صبر را بیاموزیم و از خدا بخواهیم که آرامش خود را به ما عطا کند.

4. حافظه ما خیلی بد است

فراموش کردن موهبت‌ها و مواهبی که دست خدا به ما داده است آسان است و مرتدان یک ویژگی دارند و آن اینکه در یک چشم به هم زدن لطف خدا را فراموش می‌کنند. یک قدیس با یادآوری هدیه خداوند، برای حفظ ایمان خود به هر ساعت برکت نیاز ندارد.

خدا واقعاً به ما لطف دارد، اما حتی اگر دیگر هیچ سودی به ما نرسد، باید بتوانیم از آنچه خدا به ما داده است، خوشحال باشیم. قبل از اینکه برای دعا نزد خدا بروید یادتان باشد که اگر از او نان بخواهید هرگز به شما سنگ نخواهد داد.



باب 5 چه چیزی را در نماز نهی کنیم

در کتاب مقدس موارد بسیار کمی در مورد آنچه باید در نماز ممنوع شود وجود دارد. مزمور 66:18 داوود نوشت: " اگر در قلبم گناهی باشد، خداوند نخواهد شنید ." متن عبری را می توان به این صورت ترجمه کرد: " اگر در قلبم گناهی داشته باشم، خداوند نخواهد شنید ."

داوود در اینجا شرطی را قرار داد، یعنی چه دعایی بی اثر است و خداوند گوش نمی دهد. کلمه عبری "توجه" به معنای "دیدن" است، به این معنی که اگر به زندگی خود نگاه کنم و گناه را ببینم و به آن زمینه ایجاد کنم، چنین دعاهایی بیهوده است.

آیا این بدان معناست که اگر در زندگی ما گناه باشد، خداوند به دعای ما گوش نمی دهد؟ نه اگر چنین است، همه دعاها بیهوده است. اما اگر دلهایمان سخت شود و به گناهان خود اعتراف نکنیم و توبه نکنیم، نه تنها دعاهایمان بی اثر می شود، بلکه دعاهایمان کفرآمیز خداست.

پادشاه داوود در مزمور 66 به خود یادآوری کرد که گاهی دعا گناهی مغرور، متکبرانه و مکروه در برابر خدای قادر متعال است. هفده آیه در این مزمور شادی و ستایش را برای کارهای بزرگی که خداوند انجام داده است، توصیف می کند. اما ناگهان یادآوری شد که کل این دعا می تواند به نتیجه ای کاملاً متضاد تبدیل شود. در اینجا به اهمیت نگرش صحیح هنگام نزدیک شدن به خدا در نماز هشدار داده می شود. اگر چیزی بدتر از نماز نخواندن باشد، این است که نماز را به صورت معمولی و بی احتیاطی بخواند.

این مشکل نگرش در جای دیگری از کتاب مقدس ذکر شده است، مزمور 109 : 7 می گوید: دعای بدکاران تبدیل به گناه می شود . یوحنا 9:31 به طور خاص بیان می کند که خدا به گناهکاران گوش نمی دهد . امثال 15:29 می گوید: " خداوند از شریر دور است، اما دعای عادلان را می شنود ." امثال 28 : 9 می گوید که دعای کسی که از قانون سرپیچی می کند و تخلف می کند، مکروه است. این گونه دعاها نزد خداوند منفور و مکروه است.

یعقوب به ما می گوید که دعاهای صالحان بسیار مؤثر است. اما می ترسم در زندگی روزمره عادل نباشیم. درست است که ما تحت پوشش عدالت مسیح هستیم، و وقتی خدا موقعیت ما را می بیند ما عادل هستیم، با این حال گفتار و اعمال واقعی ما در مسیح متأسفانه ناسازگار و به طرز تاسف باری فاقد صلاحیت است.

متکلمان، گاهی بر اساس آنچه کتاب مقدس می گوید، و گاهی بر اساس چیزی که مستقیماً در کتاب مقدس بیان نشده است، یک مفهوم را شکل می دهند و تعریف می کنند. در اینجا چیزی که مزمور سرا نمی گوید این است که اگر گناه کند خدا دعای او را نمی شنود و نمی گوید اگر در دلش گناه باشد خداوند دعایش را نمی شنود. داوود همیشه در مزامیر به گناهان خود اعتراف کرد و می دانیم که او نگفته است که فقط افراد مقدس می توانند دعا کنند. وگرنه هیچ کس صلاحیت نماز را نداشته است. در واقع شرط ورود انسان به ملکوت خدا گناهکار است. عیسی گفت که نیامده تا عادلان را بخواند، بلکه گناهکاران را به توبه دعوت کند. از الگویی که دعای خداوند به ما می دهد، می دانیم که اعتراف بخشی جدایی ناپذیر از دعا است، و اول یوحنا 1 : 9 می گوید که هر که اعتراف نکند بخشیده نمی شود.

یکی از معلمان سابق من، دکتر جرسونا، یک بار در جلسه ای گفت که او زنی را رهبری می کرد که به او اعلام کرد که بیست سال است که گناه نکرده است. دکتر GESENNA گفت که برای او متاسف است، زیرا آنچه او گفت فقط به این معنی است که او 20 سال است که دعا نکرده است، حداقل نه به روشی که خداوند عیسی به ما گفته است.

من پیشنهاد نمی کنم که هر چه بیشتر گناه کنیم صلاحیت بیشتری برای دعا کردن داریم. این یک اشتباه آشکار است

در نتیجه. اما اعتراف به گناهان و درخواست از خدا برای بخشش گناهان و بخشش «بدهی‌های» ما، بخشی جدایی ناپذیر از فهرست دعاهای خود خداوند است. در واقع، هر چه بیشتر خداپسندتر باشیم، خالصانه تر تلاش می کنیم تا گناه نکنیم و با دردناکی گناه خود را می شناسیم. خیلی شبیه تجربه بالا رفتن از کوه بود، هر چه به کوه نزدیکتر می شدیم کوه بزرگتر به نظر می رسید. می‌توانیم از «داستان شاهزاده خانم و نخود» استفاده کنیم تا نشان دهیم که شاهزاده خانم برای مدتی دور بود و وقتی برگشت، خیلی‌ها می‌خواستند جعل او باشند. برای اینکه ثابت شود شاهزاده خانم سلطنتی واقعی کیست، آزمایشی در دربار ابداع شد که در آن تعدادی تشک با یک نخود کوچک در آن چیده شده بود. در نتیجه همه پرنسس های قلابی متوجه لوبیا نشدند، فقط شاهزاده خانم واقعی وقتی دراز کشید احساس ناراحتی می کرد، چون لوبیا کوچولو را حس می کرد، او به آن لوبیای کوچولو بسیار حساس بود.

معنای این داستان باید برای مسیحیان روشن باشد، وقتی چنین حساسیتی نسبت به گناه داریم، حساسیت سلطنتی داریم. هر چه به خدا نزدیکتر باشیم، کوچکترین گناه در ما عمیقاً آزار دهنده است.

صدیقه روشنگر بازدید : 132 پنجشنبه 12 اسفند 1400 زمان : 23:36
ارسال نظر برای این مطلب

تعداد صفحات : -1

درباره ما
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 53
  • بازدید ماه : 43
  • بازدید سال : 923
  • بازدید کلی : 37949
  • آخرین نظرات
    کدهای اختصاصی