loading...

زینمات

نکته خنده دار این است که مردی که این مبلغ هنگفت را بدهکار بود از طلبکار التماس کرد که کمی بیشتر به او فرصت دهد، گویی می تواند آن را پس بدهد. این مقدار نجومی بدهی حتی با استانداردهای امروزی است. در آن زمان حقوق یک روز حدود هجده سنت بود. مردی که هجده دلار بدهکار بود می‌توانست آن را در سه ماه پس بدهد، بنابراین درخواست بخشش برای او زیاد نبود. اما طلبکار او که از نشان دادن لطف بزرگی که خود دریافت کرده بود خودداری کرد، بلافاصله شروع به مطالبه بدهی کرد که باید در اینجا مشخص شود. ظلم هایی که ما بین یکدیگر و بین مردم داریم مانند یک بدهی ناچیز هجده دلاری است و گناهان بی شماری که به خداوند متعال کرده ایم مانند یک بدهی هنگفت ده میلیون دلاری است.
ادواردز در خطبه معروف خود "قضاوت گناهکار توسط خدای عادل" گفت: "هر گناهی تا حدی غیر قابل بخشش است، بسته به شرافت و حیثیت حزبی که ما توهین می کنیم و توهین می کنیم." از آنجایی که خداوند بی نهایت جلال، بی نهایت متعالی و بی نهایت مقدس است، کوچکترین گناه باید عواقب بی نهایت داشته باشد. در نزد خداوند، چیزی که خدا را آزرده خاطر می کنیم، اما آن را گناه کوچک می شماریم، گناه کبیره خیانت است. ما بدهکارانی هستیم که نمی توانیم بدهی خود را بپردازیم، اما طلبکارانمان بخشیده و آزاد می شویم. اگر از یک طرف بگوییم به لطف خدا نجات یافتیم و بدهی‌هایمان بخشوده شد، اما از طرف دیگر احسانی به دیگران ندهیم و ذره‌ای رها نکنیم، این توهین به خداست. یک نکته مهم دیگر در اینجا وجود دارد. حتی اگر دیگران را ببخشیم، اصلاً اعتباری نیست، هرگز نباید در پیشگاه خداوند حاضر شویم و استغفار کنیم، زیرا دیگران را بخشیده ایم. بخشیدن ما از بدهی های دیگران به هیچ وجه خداوند را ملزم به بازپرداخت ما نمی کند. لوقا 17 : 1 روشن می کند که حتی بهترین اعمال ما نیز هیچ ارزشی ندارد: " پس وقتی همه آنچه را که ارباب به شما دستور داده انجام دادید، بگویید: ما بندگان بی فایده ای هستیم، این کاری است که باید انجام دهیم ."
هرگز نباید گمان کنیم که اطاعت ما حتی تا سر حد کمال می تواند سرمایه در پیشگاه خداوند باشد. از آنجا که اطاعت تنها حداقل نیاز برای شهروندان ملکوت خداست، اطاعت وظیفه اوست، تنها چیزی که می توانیم بگوییم عدم مجازات است، زیرا ما فقط کاری را انجام دادیم که باید انجام می دادیم، اطاعت هرگز نمی تواند اطاعت را بالاتر از مولایش کند. . ما در موقعیتی هستیم که به سادگی در برابر خداوند تعظیم کرده و از او طلب بخشش کنیم. اگر بخواهیم از خدا طلب بخشش کنیم، باید آماده باشیم که بدهی های دیگران را ببخشیم. در غیر این صورت، سخت است که بگوییم آیا واقعاً در مسیح هستیم یا خیر. نکته اصلی آنچه عیسی در اینجا می گوید این است: "کسی که بخشیده شود، دیگران را نیز خواهد بخشید." اگر زندگی و شخصیت مسیح را در خود آشکار نکنیم، چگونه به خود جرات می‌دهیم که زندگی و شخصیت مسیح را
بیایید کمی بیشتر فکر کنیم، اگر خدا یکی را بخشیده است، نمی توانیم؟ حتی خدایی که ربطی به گناه نداره اون آدمو بخشیده ولی یکی مثل ما که اینقدر گناه کرده ولی خدا بخشیده اون آدمو نمیبخشه؟ ما باید اجازه دهیم فیضی که به ما رسیده است در دیگران منعکس شود و ثابت کنیم که ما کسانی هستیم که آن را دریافت کرده ایم. این روشی است که ما قانون طلایی را در زندگی خود اجرا می کنیم (توجه: در فرهنگ غربی، گفته عیسی "با دیگران آن گونه رفتار کن که دوست داری مردم با تو رفتار کنند " مدت هاست که یک قانون رفتاری شناخته شده بوده است، بنابراین نویسنده در اینجا ذکر نشده است. ).
بخشش یک امر خصوصی نیست، بدن مسیح گروهی از مردم است که با هم زندگی می کنند و اغلب یکدیگر را می بخشند. مشخصه گروه ما این است که همه ما بخشیده شده ایم، گناهکاران بخشیده شده ایم.
چیزی که عیسی از ما می خواهد به آن توجه کنیم این است که ما نه تنها باید به صورت افقی، بلکه عمودی و به سمت بالا نگاه کنیم و هر روز از خدا بخواهیم که گناهان ما را ببخشد.
ممکن است برخی بپرسند: اگر خداوند ما را بخشیده است، چرا ما باید استغفار کنیم؟ آیا درست است آنچه را که او قبلاً به ما داده است بخواهیم؟ همیشه فقط یک پاسخ اصلی برای این نوع سوالات وجود دارد: ما می پرسیم زیرا خداوند به ما دستور می دهد. اول یوحنا 1 : 9 اشاره می کند که یکی از ویژگی های یک مسیحی این است که دائماً از خدا طلب بخشش و بخشش کند و زمان فعل در یونانی اصلی در اینجا "پیشرو" است. بخشش چیزی است که یک مسیحی را از دیگران متمایز می کند. کافران گناهان خود را نمی بینند و نمی پذیرند، اما مسیحیان نسبت به گناهان و بی لیاقتی آنها بسیار حساس هستند. اعتراف به گناه بخش بسیار مهمی از دعای مسیحی است.
برای خودم این که از خدا بخواهیم که ما را ببخشد همانطور که ما دیگران را می بخشیم کمی ترسناک است. این تقریباً درخواست عدالت از خداوند است. من به دانش‌آموزانمان هشدار دادم: "هرگز از خدا عدالت نخواهید. زیرا این چیزی است که احتمالاً به دست خواهید آورد." اگر خدا مرا به همان نسبتی که می‌خواهم دیگران را ببخشم، ببخشد، می‌ترسم این کار را بکنم. دردسر بزرگ.
این الزام برای بخشیدن دیگران همانطور که بخشیده می شویم در مورد خودمان نیز صدق می کند. هنگامی که به گناهان خود نزد خدا اعتراف می کنیم، وعده خدا داریم که ما را خواهد بخشید. متأسفانه ما همیشه به این وعده اعتقاد نداشتیم. اعتراف مستلزم این است که در دو سطح فروتن باشیم، اول اینکه واقعاً به گناه خود اعتراف کنیم و دوم اینکه با فروتنی بخشش را بپذیریم.
یک بار شخصی که به شدت از گناه ناراحت بود از من پرسید: «من بارها و بارها از خدا خواسته ام که این گناه مرا ببخشد، اما هنوز احساس گناه زیادی دارم، چه کنم؟» وضعیت او تکرار نشد. ارتکاب یک گناه بارها و بارها، اما دعای مکرر برای گناهی که قبلا انجام شده است.

جواب دادم: "پس باید دوباره دعا کنی و از خدا بخواهی که تو را ببخشد." در حالی که در چشمانش ناامید شده بود گفت: "اما این کار را کردم! بارها و بارها از خدا خواسته ام که مرا ببخشد." چه فایده ای دارد که دوباره اینگونه دعا کنیم؟

داشتم با حالتی تقریباً سر به زیر جوابش را می دادم: "من به شما پیشنهاد نمی کنم که از خدا بخواهید گناه شما را ببخشد، از شما می خواهم که از خدا بخواهید که اعتماد به نفس شما را ببخشد."

او با مشکوک به من نگاه کرد و گفت: "اعتماد به نفس؟ من کجا هستم؟" او فکر کرد که درخواست های مکرر خود برای بخشش دلیلی بر فروتنی او است. آنقدر از این گناه توبه کرد که احساس کرد باید همیشه توبه کند، گناهش بزرگتر از آن است که یک توبه کافی باشد. دیگران را به فیض بخشیده، هر چقدر هم که لطف خداوند بزرگ باشد، مقدر است که برای همیشه از این گناه توبه کند. این نوع غرور، دیواری در درون او ایجاد کرد و او را از پذیرش بخشش خداوند باز داشت. وقتی خدا وعده می دهد که گناهان ما را ببخشد و ببخشد و ما از پذیرفتن بخشش خودداری کنیم، به وفاداری خداوند توهین می کنیم. بعد از اینکه خداوند ما را بخشید، این هم وظیفه و هم امتیاز ماست که خود را ببخشیم.

ما را به وسوسه نکش، بلکه ما را از شر نجات ده

در نگاه اول، کلمات دعای پروردگار دو دعای متفاوت به نظر می رسند، اما اینطور نیست. این یک عبارت موازی است که معمولاً در عهد عتیق استفاده می شود. همین را به دو صورت مختلف می گوید. عیسی نگفت که اگر به او دعا نکنیم، خدا ما را با شرارت وسوسه خواهد کرد. یعقوب 1:13 به طور خاص بیان می کند که خدا مردم را وسوسه نمی کند . خداوند ممکن است انسان را بیازماید، اما هرگز انسان را با شرارت وسوسه نخواهد کرد.

همه وسوسه ها از شیطان نمی آیند، جیمز همچنین تعلیم داد که ما توسط امیال خود وسوسه می شویم. البته شیطان چیز خوبی نیست، اما وقتی شر ذاتی انسان انسان را وسوسه کند، نیازی به کمک شیطان ندارد.

وقتی از خدا می‌خواهیم که وسوسه نشویم، همان چیزی است که از خدا بخواهیم ما را از شر نجات دهد. نسخه انگلیسی کینگ جیمز بهترین ترجمه برای این جمله کتاب مقدس نیست. آنچه عیسی در اینجا در مورد آن صحبت می کند به معنای عام شر نیست. در یونانی، شر (کلمه چینی در اینجا به عنوان "شر" ترجمه می شود) یک اسم خنثی است. اما در این دعای خداوند، کلمه "شر" مذکر است (توجه: در بسیاری از زبان های غربی، اسامی به مذکر، مونث و خنثی تقسیم می شوند، شبیه به چینی "او"، "او"، "آن"). عیسی می‌گوید که ما باید از خدای پدر بخواهیم که ما را از شر «بد» رهایی بخشد، دشمنی که می‌خواهد آنچه مسیح در این دنیا انجام داده است نابود کند. مارتین لوتر آن را «حمله لجام گسیخته شیطان» نامید.

عیسی به ما گفت که از پدر سپر بخواهیم، نه برای اجتناب از آزمایشات این جهان، بلکه برای محافظت از ما از قرار گرفتن مستقیم در معرض حمله شیطان. در "دعای کاهن اعظم" خود (توجه داشته باشید: کل انجیل یوحنا 17 دعای کاهن اعظم نامیده می شود، یعنی: دعای خداوند عیسی برای ما) عیسی از پدر نخواست که شاگردانش را بیرون بفرستد. از جهان، اما از پدر خواسته شد که آنها را از (شریر 17:15 ).

ما حضور نجات بخش خدا را می خواهیم که بدون آن به راحتی می توانیم طعمه دشمن شویم. پطرس را به عنوان مثال در نظر بگیرید، درست پس از آن که او به تازگی سخنان سوگند خود را به عیسی پایان داد و عشق و ارادت عمیق خود را به عیسی ابراز کرد و آماده بود تا خود را وقف کند، عیسی به او نگاه کرد و به او گفت که خود را انکار خواهد کرد: شمعون، شمعون، شیطان می‌خواهد تو را مانند گندم غربال کند، اما من برای تو دعا کردم تا ایمانت از بین نرود (لوقا 22 : 31-32 ). به عبارت دیگر، عیسی به پطرس می‌گفت: «اگر به خودت تکیه کنی، برای شیطان لقمه‌ای می‌شوی.» اگر مسیح برای پطرس شفاعت نمی‌کرد، پطرس از دست می‌رفت و ایمانش از بین می‌رفت.

ما نه تنها از عیسی برای محافظت از ما در برابر دشمنانمان شفاعت می کنیم، بلکه خودمان از خدا می خواهیم که از ما محافظت کند.

عیسی الگوها و اولویت های زندگی دعای ما را در این شش درخواست بیان می کند، نتیجه دعای خداوند "زیرا پادشاهی، قدرت و جلال تا ابد از آن توست، آمین." این بیانیه در قدیمی ترین و معتبرترین متون مقدس است. در نسخه خطی نیست. بنابراین احتمالاً در متن اصلی نیست، بلکه نتیجه دعایی است که اغلب در کلیساهای اولیه استفاده می شد. اما هنوز هم یک جمله پایانی مناسب و درست است که بازخوانی آغاز دعای خداوند است و هدف دعای ما را ستایش می کند.



فصل چهارم تمرین نماز

هنگامی که شاگردان از عیسی پرسیدند چگونه دعا کنند، دعای خداوند به کلیسا داده شد. در این دعای بزرگ پروردگار، اولویت دادن به دعا را می بینیم و الگوی سیال دعا را می بینیم که با ستایش و حمد شروع می شود و با التماس و مناجات به پایان می رسد.

در انگلیسی، می‌توانیم از چهار حرف بزرگ برای توصیف الگوی دعا استفاده کنیم: ACTS (توجه داشته باشید: این نام انگلیسی کتاب «اعمال» در کتاب مقدس است). هر یک از این حروف نشان دهنده یک عنصر کلیدی در دعای مؤثر است.

الف - عبادت و حمد

ج - اقرار و توبه

ت - سپاس و ستایش

س - التماس دعا

نکته خنده دار این است که مردی که این مبلغ هنگفت را بدهکار بود از طلبکار التماس کرد که کمی بیشتر به او فرصت دهد، گویی می تواند آن را پس بدهد. این مقدار نجومی بدهی حتی با استانداردهای امروزی است. در آن زمان حقوق یک روز حدود هجده سنت بود. مردی که هجده دلار بدهکار بود می‌توانست آن را در سه ماه پس بدهد، بنابراین درخواست بخشش برای او زیاد نبود. اما طلبکار او که از نشان دادن لطف بزرگی که خود دریافت کرده بود خودداری کرد، بلافاصله شروع به مطالبه بدهی کرد که باید در اینجا مشخص شود. ظلم هایی که ما بین یکدیگر و بین مردم داریم مانند یک بدهی ناچیز هجده دلاری است و گناهان بی شماری که به خداوند متعال کرده ایم مانند یک بدهی هنگفت ده میلیون دلاری است.
ادواردز در خطبه معروف خود "قضاوت گناهکار توسط خدای عادل" گفت: "هر گناهی تا حدی غیر قابل بخشش است، بسته به شرافت و حیثیت حزبی که ما توهین می کنیم و توهین می کنیم." از آنجایی که خداوند بی نهایت جلال، بی نهایت متعالی و بی نهایت مقدس است، کوچکترین گناه باید عواقب بی نهایت داشته باشد. در نزد خداوند، چیزی که خدا را آزرده خاطر می کنیم، اما آن را گناه کوچک می شماریم، گناه کبیره خیانت است. ما بدهکارانی هستیم که نمی توانیم بدهی خود را بپردازیم، اما طلبکارانمان بخشیده و آزاد می شویم. اگر از یک طرف بگوییم به لطف خدا نجات یافتیم و بدهی‌هایمان بخشوده شد، اما از طرف دیگر احسانی به دیگران ندهیم و ذره‌ای رها نکنیم، این توهین به خداست. یک نکته مهم دیگر در اینجا وجود دارد. حتی اگر دیگران را ببخشیم، اصلاً اعتباری نیست، هرگز نباید در پیشگاه خداوند حاضر شویم و استغفار کنیم، زیرا دیگران را بخشیده ایم. بخشیدن ما از بدهی های دیگران به هیچ وجه خداوند را ملزم به بازپرداخت ما نمی کند. لوقا 17 : 1 روشن می کند که حتی بهترین اعمال ما نیز هیچ ارزشی ندارد: " پس وقتی همه آنچه را که ارباب به شما دستور داده انجام دادید، بگویید: ما بندگان بی فایده ای هستیم، این کاری است که باید انجام دهیم ."
هرگز نباید گمان کنیم که اطاعت ما حتی تا سر حد کمال می تواند سرمایه در پیشگاه خداوند باشد. از آنجا که اطاعت تنها حداقل نیاز برای شهروندان ملکوت خداست، اطاعت وظیفه اوست، تنها چیزی که می توانیم بگوییم عدم مجازات است، زیرا ما فقط کاری را انجام دادیم که باید انجام می دادیم، اطاعت هرگز نمی تواند اطاعت را بالاتر از مولایش کند. . ما در موقعیتی هستیم که به سادگی در برابر خداوند تعظیم کرده و از او طلب بخشش کنیم. اگر بخواهیم از خدا طلب بخشش کنیم، باید آماده باشیم که بدهی های دیگران را ببخشیم. در غیر این صورت، سخت است که بگوییم آیا واقعاً در مسیح هستیم یا خیر. نکته اصلی آنچه عیسی در اینجا می گوید این است: "کسی که بخشیده شود، دیگران را نیز خواهد بخشید." اگر زندگی و شخصیت مسیح را در خود آشکار نکنیم، چگونه به خود جرات می‌دهیم که زندگی و شخصیت مسیح را
بیایید کمی بیشتر فکر کنیم، اگر خدا یکی را بخشیده است، نمی توانیم؟ حتی خدایی که ربطی به گناه نداره اون آدمو بخشیده ولی یکی مثل ما که اینقدر گناه کرده ولی خدا بخشیده اون آدمو نمیبخشه؟ ما باید اجازه دهیم فیضی که به ما رسیده است در دیگران منعکس شود و ثابت کنیم که ما کسانی هستیم که آن را دریافت کرده ایم. این روشی است که ما قانون طلایی را در زندگی خود اجرا می کنیم (توجه: در فرهنگ غربی، گفته عیسی "با دیگران آن گونه رفتار کن که دوست داری مردم با تو رفتار کنند " مدت هاست که یک قانون رفتاری شناخته شده بوده است، بنابراین نویسنده در اینجا ذکر نشده است. ).
بخشش یک امر خصوصی نیست، بدن مسیح گروهی از مردم است که با هم زندگی می کنند و اغلب یکدیگر را می بخشند. مشخصه گروه ما این است که همه ما بخشیده شده ایم، گناهکاران بخشیده شده ایم.
چیزی که عیسی از ما می خواهد به آن توجه کنیم این است که ما نه تنها باید به صورت افقی، بلکه عمودی و به سمت بالا نگاه کنیم و هر روز از خدا بخواهیم که گناهان ما را ببخشد.
ممکن است برخی بپرسند: اگر خداوند ما را بخشیده است، چرا ما باید استغفار کنیم؟ آیا درست است آنچه را که او قبلاً به ما داده است بخواهیم؟ همیشه فقط یک پاسخ اصلی برای این نوع سوالات وجود دارد: ما می پرسیم زیرا خداوند به ما دستور می دهد. اول یوحنا 1 : 9 اشاره می کند که یکی از ویژگی های یک مسیحی این است که دائماً از خدا طلب بخشش و بخشش کند و زمان فعل در یونانی اصلی در اینجا "پیشرو" است. بخشش چیزی است که یک مسیحی را از دیگران متمایز می کند. کافران گناهان خود را نمی بینند و نمی پذیرند، اما مسیحیان نسبت به گناهان و بی لیاقتی آنها بسیار حساس هستند. اعتراف به گناه بخش بسیار مهمی از دعای مسیحی است.
برای خودم این که از خدا بخواهیم که ما را ببخشد همانطور که ما دیگران را می بخشیم کمی ترسناک است. این تقریباً درخواست عدالت از خداوند است. من به دانش‌آموزانمان هشدار دادم: "هرگز از خدا عدالت نخواهید. زیرا این چیزی است که احتمالاً به دست خواهید آورد." اگر خدا مرا به همان نسبتی که می‌خواهم دیگران را ببخشم، ببخشد، می‌ترسم این کار را بکنم. دردسر بزرگ.
این الزام برای بخشیدن دیگران همانطور که بخشیده می شویم در مورد خودمان نیز صدق می کند. هنگامی که به گناهان خود نزد خدا اعتراف می کنیم، وعده خدا داریم که ما را خواهد بخشید. متأسفانه ما همیشه به این وعده اعتقاد نداشتیم. اعتراف مستلزم این است که در دو سطح فروتن باشیم، اول اینکه واقعاً به گناه خود اعتراف کنیم و دوم اینکه با فروتنی بخشش را بپذیریم.
یک بار شخصی که به شدت از گناه ناراحت بود از من پرسید: «من بارها و بارها از خدا خواسته ام که این گناه مرا ببخشد، اما هنوز احساس گناه زیادی دارم، چه کنم؟» وضعیت او تکرار نشد. ارتکاب یک گناه بارها و بارها، اما دعای مکرر برای گناهی که قبلا انجام شده است.

جواب دادم: "پس باید دوباره دعا کنی و از خدا بخواهی که تو را ببخشد." در حالی که در چشمانش ناامید شده بود گفت: "اما این کار را کردم! بارها و بارها از خدا خواسته ام که مرا ببخشد." چه فایده ای دارد که دوباره اینگونه دعا کنیم؟

داشتم با حالتی تقریباً سر به زیر جوابش را می دادم: "من به شما پیشنهاد نمی کنم که از خدا بخواهید گناه شما را ببخشد، از شما می خواهم که از خدا بخواهید که اعتماد به نفس شما را ببخشد."

او با مشکوک به من نگاه کرد و گفت: "اعتماد به نفس؟ من کجا هستم؟" او فکر کرد که درخواست های مکرر خود برای بخشش دلیلی بر فروتنی او است. آنقدر از این گناه توبه کرد که احساس کرد باید همیشه توبه کند، گناهش بزرگتر از آن است که یک توبه کافی باشد. دیگران را به فیض بخشیده، هر چقدر هم که لطف خداوند بزرگ باشد، مقدر است که برای همیشه از این گناه توبه کند. این نوع غرور، دیواری در درون او ایجاد کرد و او را از پذیرش بخشش خداوند باز داشت. وقتی خدا وعده می دهد که گناهان ما را ببخشد و ببخشد و ما از پذیرفتن بخشش خودداری کنیم، به وفاداری خداوند توهین می کنیم. بعد از اینکه خداوند ما را بخشید، این هم وظیفه و هم امتیاز ماست که خود را ببخشیم.

ما را به وسوسه نکش، بلکه ما را از شر نجات ده

در نگاه اول، کلمات دعای پروردگار دو دعای متفاوت به نظر می رسند، اما اینطور نیست. این یک عبارت موازی است که معمولاً در عهد عتیق استفاده می شود. همین را به دو صورت مختلف می گوید. عیسی نگفت که اگر به او دعا نکنیم، خدا ما را با شرارت وسوسه خواهد کرد. یعقوب 1:13 به طور خاص بیان می کند که خدا مردم را وسوسه نمی کند . خداوند ممکن است انسان را بیازماید، اما هرگز انسان را با شرارت وسوسه نخواهد کرد.

همه وسوسه ها از شیطان نمی آیند، جیمز همچنین تعلیم داد که ما توسط امیال خود وسوسه می شویم. البته شیطان چیز خوبی نیست، اما وقتی شر ذاتی انسان انسان را وسوسه کند، نیازی به کمک شیطان ندارد.

وقتی از خدا می‌خواهیم که وسوسه نشویم، همان چیزی است که از خدا بخواهیم ما را از شر نجات دهد. نسخه انگلیسی کینگ جیمز بهترین ترجمه برای این جمله کتاب مقدس نیست. آنچه عیسی در اینجا در مورد آن صحبت می کند به معنای عام شر نیست. در یونانی، شر (کلمه چینی در اینجا به عنوان "شر" ترجمه می شود) یک اسم خنثی است. اما در این دعای خداوند، کلمه "شر" مذکر است (توجه: در بسیاری از زبان های غربی، اسامی به مذکر، مونث و خنثی تقسیم می شوند، شبیه به چینی "او"، "او"، "آن"). عیسی می‌گوید که ما باید از خدای پدر بخواهیم که ما را از شر «بد» رهایی بخشد، دشمنی که می‌خواهد آنچه مسیح در این دنیا انجام داده است نابود کند. مارتین لوتر آن را «حمله لجام گسیخته شیطان» نامید.

عیسی به ما گفت که از پدر سپر بخواهیم، نه برای اجتناب از آزمایشات این جهان، بلکه برای محافظت از ما از قرار گرفتن مستقیم در معرض حمله شیطان. در "دعای کاهن اعظم" خود (توجه داشته باشید: کل انجیل یوحنا 17 دعای کاهن اعظم نامیده می شود، یعنی: دعای خداوند عیسی برای ما) عیسی از پدر نخواست که شاگردانش را بیرون بفرستد. از جهان، اما از پدر خواسته شد که آنها را از (شریر 17:15 ).

ما حضور نجات بخش خدا را می خواهیم که بدون آن به راحتی می توانیم طعمه دشمن شویم. پطرس را به عنوان مثال در نظر بگیرید، درست پس از آن که او به تازگی سخنان سوگند خود را به عیسی پایان داد و عشق و ارادت عمیق خود را به عیسی ابراز کرد و آماده بود تا خود را وقف کند، عیسی به او نگاه کرد و به او گفت که خود را انکار خواهد کرد: شمعون، شمعون، شیطان می‌خواهد تو را مانند گندم غربال کند، اما من برای تو دعا کردم تا ایمانت از بین نرود (لوقا 22 : 31-32 ). به عبارت دیگر، عیسی به پطرس می‌گفت: «اگر به خودت تکیه کنی، برای شیطان لقمه‌ای می‌شوی.» اگر مسیح برای پطرس شفاعت نمی‌کرد، پطرس از دست می‌رفت و ایمانش از بین می‌رفت.

ما نه تنها از عیسی برای محافظت از ما در برابر دشمنانمان شفاعت می کنیم، بلکه خودمان از خدا می خواهیم که از ما محافظت کند.

عیسی الگوها و اولویت های زندگی دعای ما را در این شش درخواست بیان می کند، نتیجه دعای خداوند "زیرا پادشاهی، قدرت و جلال تا ابد از آن توست، آمین." این بیانیه در قدیمی ترین و معتبرترین متون مقدس است. در نسخه خطی نیست. بنابراین احتمالاً در متن اصلی نیست، بلکه نتیجه دعایی است که اغلب در کلیساهای اولیه استفاده می شد. اما هنوز هم یک جمله پایانی مناسب و درست است که بازخوانی آغاز دعای خداوند است و هدف دعای ما را ستایش می کند.



فصل چهارم تمرین نماز

هنگامی که شاگردان از عیسی پرسیدند چگونه دعا کنند، دعای خداوند به کلیسا داده شد. در این دعای بزرگ پروردگار، اولویت دادن به دعا را می بینیم و الگوی سیال دعا را می بینیم که با ستایش و حمد شروع می شود و با التماس و مناجات به پایان می رسد.

در انگلیسی، می‌توانیم از چهار حرف بزرگ برای توصیف الگوی دعا استفاده کنیم: ACTS (توجه داشته باشید: این نام انگلیسی کتاب «اعمال» در کتاب مقدس است). هر یک از این حروف نشان دهنده یک عنصر کلیدی در دعای مؤثر است.

الف - عبادت و حمد

ج - اقرار و توبه

ت - سپاس و ستایش

س - التماس دعا

صدیقه روشنگر بازدید : 119 پنجشنبه 12 اسفند 1400 زمان : 23:34
ارسال نظر برای این مطلب

تعداد صفحات : -1

درباره ما
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 45
  • بازدید ماه : 35
  • بازدید سال : 915
  • بازدید کلی : 37941
  • آخرین نظرات
    کدهای اختصاصی